داستان بازی God of War 2018
مقدمه
چند سال از انتقامی که کریتوس از خدایان المپنشین گرفت میگذرد. کریتوس در آخرین مبارزه با پدرش زئوس زنده ماند و حالا با پسر جوانش آترئوس در دنیای خدایان نورس زندگی میکند، سرزمینی وحشی که پر از هیولاها و جنگجویان مختلف است. کریتوس برای آموزش پسرش و این که چطور در چنین دنیایی زنده بماند، باید بر خشمش غلبه کند. خشمی که سالها با او بود اما حالا در نقش یک پدر و استاد، از میزان آن کاسته شده است.
فی، مادر آترئوس مرده است و کریتوس و پسرش به خواستهی او قصد دارند خاکستر فی را به بلندترین قله در تمام جهان نورس ببرند.
داستان کامل
ماموریت اصلی کریتوس و آترئوس در داستان بازی God of War 2018 حمل خاکستر فی (Faye) به بلندترین قله در جهان نورس و پخش آن در این بلندی است. کریتوس ابتدا برای ارزیابی میزان آمادگی آترئوس او را به شکار برد. بعد از کمی گشت و گذار و شکار یک گوزن، آنها با یک ترول روبرو شدند. این دو طی مبارزهای با ترول پیروز شدند اما بعد از این نبرد کریتوس پی برد که آترئوس آمادگی لازم برای سفر را ندارد چرا که پسرش قادر به کنترل خشم خود نبود و به بدن آن ترول مدام خنجر میزد، در حالی که او مرده بود.
هنگام بازگشت به خانه، غریبهای به طور سرزده به خانهی آنها آمد و کریتوس را طلب کرد. کریتوس وقتی بیرون آمد با فردی روبرو شد که به نظر کریتوس را میشناخت و مدام او را سرزنش میکرد. آنها با هم درگیر شدند و مرد غریبه قدرت شگفتانگیزی از خود نشان داد و همین طور مشخص شد که او دردی را حس نمیکند و یک رویینتن است. در مبارزهای چالشبرانگیز در نهایت کریتوس پیروز شد و با شکستن گردن آن مرد، ظاهرا او را کشت.
بعد از این مبارزه کریتوس نظرش در مورد ماندن در خانه عوض شد و سفر خود را همراه با پسرش شروع کرد. در طول مسیر و در پی شکار کردن یک گراز، آنها به یک زن جادوگر مرموز رسیدند. این جادوگر به کریتوس و آترئوس در رسیدن به مقصدشان کمک کرد و آنها را به جهان الفهایم برد، اما خودش وقتی وارد این دنیا شد به دلایل نامعلومی بلافاصله به جهان پیشین کشانده شد.
پدر و پسر به مکانی رسیدند که مرد غریبه همراه با دو مرد دیگر در حال سوال کردن از یک زندانی بودند و جایگاه کریتوس را از او طلب میکردند. آنها جواب سوالات خود را نگرفتند و آنجا را ترک کردند. وقتی کریتوس و پسرش به سوی فرد زندانی رفتند مشخص شد که او میمیر، خدای دانش نورس است که توسط اودین سالها در درختی زندانی شده است. میمیر به آن دو گفت که بلندترین قله در تمام نورس واقع در یوتونهایم است و همچنین هویت مرد غریبه و دو همراه او مشخص شد، مرد غریبه بالدر پسر اودین، و دو همراه او مگنی و مودی، پسران ثور بودند. میمیر که حدود صد سال زندانی بود و توسط اودین شکنجه میشد از کریتوس خواست تا سر او را ببرد. کریتوس نیز قبول کرد و سر او را قطع کرد و برای احیای آن پیش جادوگر رفت.
زن جادوگر سر میمیر را احیا کرد و میمیر هم با دیدن این زن هویت اصلی او را افشا کرد. او الهه فریا، همسر اودین بود. کریتوس که از این موضوع اطلاع نداشت به خاطر پنهانکاری فریا با عصبانیت خانهی او را ترک کرد.
سپس کریتوس، آترئوس و میمیر به یورمونگاند، مار جهان رسیدند. این مار به زبان مردگان صحبت میکرد و کسی متوجه حرف او نمیشد اما میمیر قادر به ارتباط با او بود. این مار عظیمالجثه از آینده و در زمان رخداد راگناروک آمده بود. او با اشاره به آشنا بودن چهرهی آترئوس قبول کرد تا به آنها کمک کند.
در همین حال پسران ثور در حال جستجوی کریتوس و آترئوس بودند که سرانجام آنها را هم پیدا کردند. برادر بزرگتر از کریتوس خواست تا تسلیم شود که بعد از رد شدن این درخواست مبارزهای میان آنها شکل گرفت. کریتوس در مبارزهای پر تنش مگنی را شکست داد و به طرز خشنی او را کشت. برادر او یعنی مودی که شاهد این صحنه بود از ترس پا به فرار گذاشت. مودی به خاطر مرگ مگنی توسط پدرش ثور مورد سرزنش قرار گرفت و خود را آمادهی انتقام کرد. او در مکانی کریتوس را غافلگیر کرد و او را زیر فشار الکتیریسته خود قرار داد، مودی که کریتوس را تحت کنترل خود قرار داده بود سعی کرد با حرفهایش پدر و مادر آترئوس را سرزنش و مسخره کند، که این موضوع باعث عصبانیت شدید آترئوس و در نتیجه برافروخته شدن خشم اسپارتان او شد اما عدم توان فیزیکی کافی منجر به از حال رفتن آترئوس شد. بنابراین کریتوس خشم اسپارتان خود را برافروخت و خودش را از زیر فشار مودی خارج کرد.
مودی باری دیگر فرار کرده بود و کریتوس با توجه به وضعیت بیمارگونه آترئوس مجبور شد تا از فریا کمک بخواهد. فریا به کریتوس گفت که برای بهبود آترئوس میبایست به هلهایم برود و چیزی را از آنجا بیاورد و کریتوس در آنجا مجبور است از تیغههای آشوب که حامل عنصر آتش است استفاده کند. کریتوس با بازگشت به خانه خود، از زیر کفپوش کلبهاش تیغههای آشوب را بیرون آورد. در این لحظه آتنا ظاهر شده و کریتوس را یک هیولا خطاب کرد، چیزی که کریتوس نیز آن را رد نکرد و رو به آتنا گفت که ممکن است یک هیولا باشد اما دیگر هیولای او نخواهد بود.
کریتوس چیزی که فریا میخواست را از هلهایم برای او آورد. فریا دلیل وضعیت کنونی آترئوس را مربوط به عدم دانستن فطرت واقعیاش و باور فانی بودن او میدانست. در همین حین آترئوس به هوش بود و حرفهای آنها را میشنید، بنابراین کریتوس مجبور شد تا به آترئوس بگوید که او یک خدا است. آترئوس که حالا خود را یک خدا میدانست از کریتوس در مورد تواناییاش در تغییر شکل دادن به یک گرگ میپرسید.
با روبرو شدن دوباره با مودی، این بار او کشته شد اما نه به دست کریتوس بلکه به دست آترئوس. پسر علیرغم نظر پدرش، مودی را به خاطر مسخره کردن مادرش کشت.
آنها برای رفتن به یوتونهایم به چشم میمیر احتیاج داشتند، چشمی که یورمونگاند به طور تصادفی آن را خورده بود. بنابراین آنها بازمیگردند تا آن را به دست آورند. در همین هنگام بالدر در مسیر آنها کمین کرده بود و با ضربهای به کریتوس، آترئوس را ربود و با اژدهای خود فرار کرد. کریتوس بلافاصله او را دنبال کرد و روی اژدها پرید، جایی که این دو مبارزهی نفسگیر دیگری را با یکدیگر انجام دادند. درگیری آنها در نهایت به دروازهای کشیده شد که همه را به هلهایم فرستاد. در این مکان کریتوس و آترئوس توهمات بالدر را دیدند که او در حال صحبت کردن با مادرش بود. مادر او در واقع همان فریا بود و بالدر به خاطر طلسمی که مادرش روی او گذاشته و او را تبدیل به یک رویینتن کرده بود خشمگین بود چرا که او هیچ چیزی را در زندگیاش نمیتوانست حس کند.
کریتوس و آترئوس راهی برای بیرون رفتن از هلهایم پیدا کردند و خود را به مار جهان رسانند. آنها با اجازه از او وارد دهانش شدند تا چشم میمیر را در شکم او پیدا کنند. در حالی که آنها در جستجوی شی مورد نظر بودند بالدر متوجه حضور آنها در بدن مار شد و در نتیجه به مار حمله کرد. با بیرون آمدن آنها باری دیگر کریتوس و بالدر مقابل هم قرار گرفتند، جایی که فریا هم حضور داشت و بعد از گذشت سالها دوباره با پسرش روبرو شده بود. فریا سعی کرد جلوی مبارزهی کریتوس و بالدر را بگیرد و آنها را از هم جدا کند. آترئوس در نقطهای از نبرد در میان بالدر و کریتوس قرار گرفت، بالدر ضربهای بسیار محکم را به سینهی او وارد کرد. در کمال ناباوری تیری از جنس گیاه دارواش که همراه آترئوس بود به دست بالدر فرو رفت و او درد را احساس کرد و طلسم رویینتنی او شکسته شد، اتفاقی که فریا نسبت به آن احساس نگرانی کرد و در عوض بالدر از این قضیه شادمان بود.
طی مبارزهای نهایی بین بالدر و کریتوس، بالدر شکست خورد و کریتوس تصمیم گرفت تا از کشتن او صرف نظر کند. بالدر در این لحظه سعی کرد گلوی فریا را بگیرد و او را خفه کند که کریتوس مانع این اتفاق شد و گردن او را برای بار دوم شکست و این بار بالدر واقعا مرد. فریا با وجود این که در حال خفه شدن بود اما از این اتفاق به شدت ناراحت شد و کریتوس را نفرین کرد.
میمیر بعد از این اتفاق به شروع زودهنگام زمستانی اشاره کرد که سه سال به طول میانجامید. این زمستان قرار بود در سالهای دور اتفاق بیفتد اما ظاهرا مرگ بالدر موجب نزدیک شدن این رویداد شده بود. این زمستان مقدمهای برای رخداد راگناروک بود.
حالا کریتوس و آترئوس میتوانستند به یوتونهایم بروند و سرانجام ماموریت نهایی خود را به انجام برسانند. آنها در آنجا با غارنگارههایی روبرو شدند که تمام اتفاقات سفرشان را شرح داده بود. فی از آینده آنها و از تمام این اتفاقات با خبر بود. در یکی از نقشها که مربوط به آینده بود، تصویر آترئوس دیده میشد که بالای سر کریتوس نشسته و چیزی شبیه به مار از دهانش بیرون آمده است.
آترئوس در مورد نقشهای روی دیوار از کریتوس سوال کرد که چرا نام او با عنوان لوکی ذکر شده است و کریتوس در جواب گفت که مادرش تصمیم داشته نام او را لوکی بگذارد اما کریتوس او را متقاعد کرده تا نام آترئوس را برگزیند چرا که آترئوس نام یکی از اسپارتانهای بزرگ و سرزنده بوده است. در نهایت کریتوس و آترئوس خاکستر فی را در قلهی بلند یوتونهایم پخش کردند و ماموریت خود را به پایان رساندند.
بعد از اتمام داستان بازی God of War 2018 و بازگشت به خانه، آترئوس خوابی از آینده دید که مردی به خانهی آنها حمله کرده و طوفانی را آنجا ایجاد کرده است. کریتوس و آترئوس از خانه بیرون آمدند و با مردی حامل چکش برقی روبرو شدند که او ثور، برادر بالدر بود که احتمالا برای انتقام برادر و پسرانش به آنجا آمده بود.
گیم پلی
تمام کردن داستان بازی God of War 2018 زمانی حدود ۲۵ تا ۳۵ ساعت میطلبد که این رقم بیشتر از نسخههای پیشین God of War است، این در حالی است که برای کامل کردن تمام جزئیات بازی حداقل به ۴۵ ساعت زمان نیاز است. این نسخه شامل المانهای نقش آفرینی است و امکان استفاده از سلاحها و آیتمهای مختلف در بازی وجود دارد. ماموریتهای جانبی نیز بخشی از این نسخه هستند. همین طور بر خلاف نسخههای گذشته در این نسخه غولهای فرعی وجود دارد که مبارزه با آنها اجباری نخواهد بود. بازیکن بعد از اتمام داستان بازی میتواند در دنیای آن همچنان به جستجو ادامه دهد. همچنین رازها و آیتمهای زیادی در سراسر محیط بازی وجود دارد که قابل اکتشاف هستند.
کریتوس نامیرا است و همانند نسخههای پیشین God of War خشن است و دشمنان خود را بیرحمانه از بین میبرد اما کمی از خلق و خوی وحشیانه او کاسته شده چرا که حالا فرزندش آترئوس او را همراهی میکند و باید توجه بیشتری به او داشته باشد. در این نسخه کریتوس در مواقعی که جان پسرش را در خطر ببیند خشونت بیشتری به خرج میدهد و این موضوع در روایت داستان نیز موثر خواهد بود.
بازی شامل چهار درجه سختی است که آخرین سطح آن Give Me God Of War نام دارد و بنابر گفته کارگردان بازی در این سطح بسیار چالش برانگیز است و در این سطح الگوی ضربات دشمنان و حرکات آنها نیز دچار تغییر میشود. عنوانهای دیگر سطحهای دشواری بازی Give Me A Story, Give Me A Balanced Experience, Give Me A Challenge هستند.
دوربین بازی نسبت به نسخههای پیشین به شخصیت اصلی نزدیکتر شده است و دید کمتری از صحنه مبارزه را در اختیار بازیکن قرار میدهد. تمام داستان بازی در یک شات به نمایش داده میشود و صفحات بارگذاری در میان بازی وجود ندارند.
محیط پیرامون یکی از عوامل تاثیرگذار در مبارزات هستند و بازیکن انتخابهای متنوعی در این مورد خواهد داشت. نکتهی دیگر در مورد گیم پلی بازی God of War عدم وجود حرکت پرش است. همچنین قابلیت شنا کردن از بازی حذف شده و سفر های دریایی به وسیله قایق صورت میگیرد. حدود ۲۵ درصد از گیم پلی بازی به سفر دریایی اختصاص دارد.
بازیکن با استفاده از دکمههایی میتواند از قابلیتهای آترئوس در مبارزه استفاده کند که این موضوع در روند مبارزه کاملا تاثیرگذار خواهد بود. آرتئوس به وسیله تیر و کمان و با دکمه مربع به دشمنان شلیک میکند که این عمل باعث گیج شده آنها میشود.
در حالی که کریتوس همچنان از قدرت فیزیکی خود استفاده میکند اما پسرش قدرتهای جادویی دارد که میتواند در برداشتن موانع پیش رو موثر باشد. آترئوس همچنین در مواقعی کریتوس را از حملههای دشمنان آگاه میکند.
صحنههای سینمایی کلیدزنی نیز همچنان در بازی وجود دارند و تفاوت آن با گذشته هماهنگ بودن هر دکمه با عکس العملهای شخصیت بازی است. در مبارزههای معمولی نیز بازیکن میتواند بخشهای مختلف بدن دشمن را هدف قرار دهد که بر خلاف بازیهای قبل کمی از روند تکراری دکمه زدن میکاهد.
خشم اسپارتان قابلیتی است که زمانی کریتوس به اندازه کافی عصبانی شود توسط بازیکن فعال میشود و قدرت و سرعت او را افزایش میدهد.
به مانند نسخه های قبل امکان ارتقای سلاحها و زرهها برای کریتوس و همین طور آرتئوس وجود دارد. یک سیستم Crafting یا ساخت و ساز نیز در بازی وجود دارد که امکان ساخت ابزار های جدید برای مبارزات را فراهم میکند.
بازی طی یک بروزرسانی حالت نیو گیم پلاس را دریافت کرد. این حالت به بازیکنان اجازه میدهد که بعد از اتمام بازی با تجهیزات و منابع به دست آمده دوباره بازی را با درجهی سختی مورد نظر خود شروع کنند.
سلاحها
تبر لوایاتن (Leviathan) نام تبری است که جای تیغههای آشوب را گرفته است و حالا سلاح اصلی کریتوس محسوب میشود. تبر مذکور توسط دو برادر دورف با نامهای بروک و سیندری ساخته شده است.
مشتهای کریتوس زمانی که او مسلح نیست در مبارزات مورد استفاده قرار میگیرد.
سپر نگهبان: کریتوس دارای یک سپر دایرهای شکل است که قابلیت جمعشوندگی دارد. این سپر برای دفاع در مقابل تیرها و همچنین ضربات ترکیبی استفاده میشود.
کمان تالون سلاح دیگری است که آترئوس، پسر کریتوس آن را حمل میکند. بنابراین کریتوس بیشتر به مبارزهی نزدیک و رو در رو خواهد پرداخت و آترئوس از دور او را حمایت میکند. هر چند که کریتوس قابلیت پرتاب کردن تبر خود را نیز دارد.
تیغههای آشوب: در میانههای بازی، کریتوس به کلبهی خود بازمیگردد و از زیر کفپوش مخفی خانه سلاح قدیمی خود را بیرون میآورد. او مجبور است برای رفتن به هلهایم از تیغههای آشوب استفاده کند که بر خلاف تبرش دارای عنصر آتش است.
شخصیتها
کریتوس: شخصی اصلی بازی که به اسکاندیناوی آمده و خانوادهی جدیدی تشکیل داده است. او حالا مسنتر و با خردتر شده و کنترل بهتری روی خلق خوی خود دارد. او دیگر فقط از روی خشم و عصبانیت عمل نمیکند. برخی مواقع از رفتارش پشیمان میشود اما میخواهد که پسرش هیچ وقت تاسف نخورد و بهتر شود.
آترئوس: پسر کریتوس و فی است که پدرش را در سفرش همراهی میکند. او در شروع بازی نحوهی شکار کردن را میآموخت و در ابتدا آنچنان در تمرینهایش موفق نبود. او توانایی خواندن دبیرههای رونی و اطلاعات خوبی در مورد دنیای نورس دارد. او در ابتدا از وضعیت خدا بودن کریتوس ناآگاه است.
غریبه (بالدر): ضدقهرمان اصلی بازی. خدایی که جلوی خانهی کریتوس به او حمله میکند. او پسر اودین و فریا است و به واسطهی یک طلسم رویینتن شده است، هرچند که این طلسم باعث شده تا او در درک حس لامسه ناتوان باشد.
فی: مادر آترئوس و دومین همسر کریتوس. او یک یوتون و صاحب اصلی تبر لوایاتن است که به دلایل نامعلوم مرده است.
یورمونگاند: همچنین با نام مار جهان شناخته میشود. این موجود افسانهای آخرین یوتون است که کریتوس و آترئوس او را در دریاچهی نه در میدگارد پیدا میکنند. او به شدت از ثور نفرت دارد و این دو در راگناروک قصد کشتن یکدیگر را دارند.
جادوگر جنگ (فریا): او یک الهه ونیر، مادر بالدر و همسر سابق اودین است. فریا از خدا بودن کریتوس اطلاع دارد و به او و پسرش در مسیرشان کمک میکند
بروک و سیندری (برادران هولدرا): این دو برادر از نژاد دورف هستند که نه تنها چکش Mjolnir را برای ثور ساختهاند بلکه ساخت تبر کریتوس را نیز بر عهده داشتهاند.
مگنی و مودی: پسران ثور. آنها به عمویشان بالدر کمک میکنند تا کریتوس را شکست دهند.
میمیر: خدای دانش و خرد و فردی که ادعا میشود باهوشترین مرد زنده است. او توسط اودین به میدگارد تبعید و در درختی مهر و موم شد. کریتوس سر او را قطع میکند و میمیر در جریان بازی به عنوان راهنما به کریتوس و آترئوس کمک میکند.
ثور (Thor): خدای رعد و پسر اودین. او در صحنهای کوتاه در انتهای بازی قابل مشاهده است که قصد مبارزه با کریتوس و آترئوس را دارد.
والکریها (Valkyries): موجوداتی مونث که جنگجویان کشته شده در جنگ را به والهالا میبرند. در کل ۹ والکری شامل ملکه آنها یعنی سیگرون وجود دارد.
اودین (Odin): او شخصیت منفی و نادیده بازی است. اودین پدر همگان و پادشاه آسگارد و خدایان آسیر است. او پدر ثور و بالدر، همسر سابق فریا و پدربزرگ مگنی و مودی است.
صفحات گمشده از افسانه نورس
شخصیتهای زیر در پادکست The Lost Pages ذکر شدهاند.
گروا (Groa): شخصیتی مقدس و قدرتمند که به دنبال شوهر گمگشده خود اوروندیل میگردد.
اوروندیل (Aurvandil): شوهر گروا، فردی که از زمانی که همراه با ثور در واناهایم بود گمشده است.
تیر (Tyr): خدای حق و دیگر پسر اودین.
تامور (Thamur): یک یوتون و غولی سنگی که قصد ساخت دیوار عظیمی به منظور محافظت از یوتونهایم (سرزمین یوتونها) را داشت. پس از درگیری با پسر خود، نهایتا در میدگارد گم میشود و با ثور مبارزه میکند. نتیجه این مبارزه، شکست Thamur بود که مرگ او سرزمین میدگارد را در یخ فرو برد.
هریمتور (Hrimthur): پسر مغرور تامور (Thamur) که به طور ناخواسته و با فرار کردن از او باعث مرگ پدرش شد.
سیف (Sif): همسر ثور و مادر مگنی.
براگی (Bragi): شاعر خدایان آسیر.
ویلی و وه (Vili and Ve): برادران اودین.
هوئنیر (Hoenir): یک آسیر و خدای سکوت.
هایمدال (Heimdall): یک آسیر با قدرت آیندهنگری و نگهبان دروازه آسگارد.
فریر (Freyr): فرمانروای واناهایم.
فنریر (Fenrir): سرنوشتش تعیین کرده تا او اودین را بکشد.
اسکول و هاتی (Sköll and Hati): روزی خورشید و ماه را خواهند بلعید.
سورت (Surtr): اولین غول آتشی که حامل یک شمشیر افسانهای و آتشین است.
دشمنان
دراگر (Draugr): دشمنانی متداول در جهان نورس که گونههای مختلفی دارند. برخی دارای قابلیتهای جادوپیی و برخی دارای سلاحها و تجهیزات مختلف مثل سپر هستند. آنها در سراسر میدگارد یافت میشوند.
هلواکر (Helwalker): دشمنان انساننما با رنگهای آبی و سفید که در دنیای هلهایم حضور دارند و نسبت به تبرد لوایاتن مقاوم هستند بنابراین در برابر آنها میبایست از مشتها یا تیغههای آشوب استفاده کنیم.
ترول: ترولها موجودات بزرگی هستند که ستونی بزرگ را به عنوان اسلحه با خود حمل میکنند. برخی از آنها دارای عنصرهای مختلف با حملات محیطی متفاوت هستند.
اژدها: این موجودات بزرگ و قدرتمند از دیگر ساکنان میدگارد هستند که یکی از آنها در مسیر کریتوس و آترئوس قرار میگیرد.
گرگها: گرگهایی غول آسا که در مالکیت Revenantها قرار دارند. حملات آنها سریع است و وقتی در کنار Revenantها قرار میگیرند موثرتر عمل میکنند.
غول (Ogre): گونهای نیرومند و سفت و سخت که در سراسر جهان نورس حضور دارند. دارای انواع مختلف هستند و دشمنی خطرناک محسوب میشوند.
روننت (Revenant): موجوداتی مرموز که در مه قرار دارند و به احضار دشمنان میپردازند. شکست دادن آنها چالش بیشتری را میطلبد به طوری که باید ابتدا با ضربات تیر گیج شوند و سپس مورد حملهی مستقیم قرار گیرند.
پارینهها (Ancients): پارینهها گولمهایی دارای قدرتهای عنصری از جمله آتش، یخ، سنگ و درخت هستند. گفته شده است که آنها از گوشت نخستین یوتون یعنی یمیر به وجود آمدهاند.
دانستنی ها
این اولین بازی God of War است که اساطیر یونان جای خود را به اساطیر نورس داده است. همچنین این عنوان اولین بازی است که دو شخصیت قابل بازی وجود دارد و آترئوس به عنوان شخصیت دوم کریتوس را همراهی میکند.
با این وجود در این نسخههای پیشین از شخصیتهای اساطیر پارسی و عرب مانند Basilisk و Efreet که در God of War: Chains of Olympus استفاده شده بود.
کریتوس همراه با پسرش دیده میشود که این به معنی ازدواج دوباره کریتوس است.
با این حال به مانند همسر اول او، مادر آترئوس مرده است.
با تائید سونی صداگذاری کریتوس توسط Christopher Judge انجام شده است. پیش از این تمام صداگذاری نسخهها با TC Carson بوده است. Christopher Judge برای صداپیشگی شخصیت Teal در مجموعه تلوزیونی Stargate SG-1 شناخته میشود.
در زمان ساخت بازی تصمیم بر این بوده تا بازی God of War پیرامون اساطیر مصر یا اساطیر نورس باشد که کوری بارلوگ دومی را برگزیده است.